همزاد

~~دست نوشته های یک همزاد ~~

همزاد

~~دست نوشته های یک همزاد ~~

اوایل من

خیلی دور برم شلوغ شده.

تو عمرم انقدر کار سرم نریخته بود.یعضی وقتا واقعا احساس خستگی می کنم.

احساس می کنم دوستای نزدیکم رو دارم کم کم از دست می دم. دوستایی که یه زمانی بیشترین وقت از شبانه روزم رو با اونا سر می کردم .اغراق نیست اگر بگم تا حالا دوست بد نداشتم .همیشه احساس می کنم در ازای کارایی که اونا برام انجام دادن هیچ کاری نکردم.

همین حس رو با شدت خیلی بیشتر نسبت به پدرو مادر و خانوادم دارم . وقتی که می بینم نمی تونم زمان زیادی رو با اونا سپری کنم  دچار عذاب وجدان می شم.

هر روز از خونه که دارم میرم بیرون این سوال تکراری رو می شنوم : کی می یای خونه؟

و هر روز این جواب کلیشه ای رو میدم : معلوم نیست.

-          واسه ناهار می یای؟

-          نمی دونم.

-          بعد از ظهر میای بریم فلان جا؟

-          نمی دونم.

-          شام چی؟؟؟ شام می یای؟

-          نمی دونم .

فقط می دونم که واسه خواب خونم . من تخت خوابم رو با هیچ جای دیگه تو دنیا عوض نمی کنم . کلا خونه برام یعنی آرامش و تخت خوابم یعنی یه استراحت گاه آروم و  یه استراحت بی دردسر.

اگر توی طول روز یه وقت آزاد پیدا کنم یا شروع به نوشتن می کنم ، یا خوندن که خوندن و نوشتن پیام های ارسالی دوستام هم جزو همین بخش حساب می کنم.حالا این پیام ها می تونه با sms باشه یا می تونه از طریق چت کردن باشه.البته تمام اینا موقعی اتفاق می افته که soccer 9 بازی نکنم .

خیلی حوصله ی نوشتن متنای طولانی رو هم ندارم ، همیشه سعی می کنم نوشته هام کوتاه باشه مگر اینکه خیلی کیفم کوک باشه ، که معمولا هم اینجوری نیست.

اخیرا دارم با یه مشکل خیلی بزرگ دست پنجه نرم می کنم ، اونم سبک نوشته هامه .گاهی از عامیانه نوشتن حالم به هم می خوره انقدر که با خوندن متنای عامیانم می خوام مانیتورو بکوبم تو سر خودم ولی مراعات مانیتورو می کنم.در عوض عاشق ادبی نوشتنم.معمولا هم نوشته های ادبیم خوب از آب در میاد.حداقلش اینکه هیچ وقت باعث نمی شه دلم بخواد ضرر مالی و جانی به خودم بزنم.

اکثر دوستام منو یه آدم آروم میدونن که خیلی دیر عصبانی میشم،در صورتی که اصلا اینطوری نیستم.

چون اغلب مسائل دور و برم برام مهم نیست ، خب واکنشی هم از خودم در برابر اتفاقات نشون نمی دم.ولی اگر در مورد یه موضوعی که روش حساس هستم حادثه ی بدی پیش بیاد امکان نداره بتونم جلوی خودم رو بگیرم.صددرصد یه واکنش اساسی نشون می دم.بعضی جاها این واکنش ها به دادم رسیده و البته بعضی جاها هم مثل سگ پشون شدم.امید وارم بتونم این عصبانیت ها رو کنترل کنم.

دوستام میگن خوش اخلاقم ولی عمرا خانوادم این حرفو قبول ندارن.خب حق دارن چون یا اول صبح باهام حرف می زنن یا آخر شب.

خدا وکیلی آخر شبا بد اخلاق نیستم.مگر اینکه خیلی خسته باشم و بهم در مورد همون موضوعاتی که گفتم گیر بدن.

ولی صبحا که از خواب پا می شم عین برج زهرمارم،انقدر بد اخلاقم که کسی جرات حرف زدن باهام نداره.از اونجایی که صبحا 50% حضور منو تو خونه تشکیل می ده من در نظر خانوادم به یه آدم بداخلاق مبدل شدم که اینم انشالله در آینده حل میشه.

تمام این حرفایی که زدم تو خوندی تازه اول من بود ، خودم هم هنوز تا آخرم نرفتم .

حرف آخر:

اینجا می تونه جای خوبی باشه واسه نوشتن حرفایی که با هیچ کس نمی زنم .

خیلی خوبه که آدم یه جایی داشته باشه که حرفاهاش رو اونجا بزنه ، ولی از اون بهتر اینکه آدم یه کسی رو داشته باشه که حرفاهاش رو به اون بزنه.  

بخواب دل من...! ! !

بخواب دل من ...

بخواب دل من،

 که آسمان همیشه هست،

 که گریه همیشه هست ،

 که کوه همیشه هست ، که درد هم...

بخواب دل من ،

 که تمرین ندیدن بر تو مبارک ..

.که ندیدن و نشنیدن بر تو مبارک...

. که خاکستری شدن بر تو مبارک.

بخواب ،

 مثل آن کودکی که پیچیده در زهدان مادر و رخ بر تابیده از دنیا...

 گره خورده در تن خویش...

دیگر نخواهم گفت دلم گرفته ..

.دیگر نمی گویم دلم می سوزد...

 دیگر نخواهم گفت دل تنگم ،

 دلم تنگ نمی شود نه برای دستی ...

نه برای مهری...

 نه برای نگاه معصوم کودکی ،

 نه برای ماندن و رفتن ...

 دیگر سراغ بیداریت نمی آیم ...

بخواب...

بخواب دل من...

زین پس منم و بیدلی !

 من و زیستن بدون دل ،

 دلی که فقط برایم سوختن داشت و سایش...

سوختن داشت و شبهه ...

 

وقتی قامت رشیدی را خم شده ببینی ..

وقتی فرار" مادر"ی را ببینی و خاکستر شدن عاطفه را..

یا وقتی ببینی که ویرانی هم ،  خراب می شود...

 وفتی همواره ببینی و ببینی و " بغض بباری" در دلت ،

 چه سود از داشتن دل ، همان بهتر که "بی دل" باشی و" بی آن" سر کنی  ...

دلت دیگر بهانه نمی گیرد...

میشوی یک راننده ی بیخیال سوار بر ماشین خوشرنگی که صدای سیستمش ، گوش " خیابان " را

می خراشد و می شوی همان عروسکی که  جلوی ماشین تاب می خورد و

 می خندد... ومی خندد... ومی خندد...و می خندد.

بخواب دل من....

بخواب....

حتی پس از مرگ هم دیگر " تو" را نمی خواهم  ... " اهدایت "می کنم اگر لایق اهدا  باشی ...

دلم تنگ می شه..!!!

زیاد مهم نیست که همزاد بلاگ اسکای بازدید داره یا نه...نظر براش می زارن یا نه...همزاد بلاگ اسکای فقط جاییه برا نوشتن درد دلایی که نمی شه جایی گفت...

یه مفره...یه پناهگاس...مثه جایی می مونه که آدم برا فرار از طوفان میاد می چپه توش ...

حرفایی که باید زده بشه و نمی خواد کسی بخونه...اینجا گفته می شه...

می دونی پارسال خیلی سال بدی بود برا من...

ضربه می خوردم از همه طرف...

نمی دونم چند روزیه یاد اون موقع ها افتادم...بهمن ماه یکی دستمو گرفت و بلند کرد...دستش درد نکنه...ولی خیلی زود به قول اون شعره بنایی که ازش ساخته بودم رو خراب کرد...

بچه هایی که پارسال دیماه...بهمن ماه تو لیست یاهوم بودن همیشه با "NisT"  که جلوی استاتوس آی دیم نوشته شده بود انس گرفته بودن....

می پرسیدن کی نیست؟عجیب بود که من اونجوری داغون بشم...الان وقتی فکر می کنم که هم ساعت 7 پا می شدم می رفتم سر کار تاغروب...هم شب از ساعت 12 تا 3 توی نت بودم و منتظر که...

به خودم،به کارام،به حماقتم می خندم...

هنوزم ناراحتم...

همیشه بهمن ماه برام هم خوب بوده هم بد...

میتینگ خوبی داشتیم...ولی همیشه با به دست آوردن یه چیزایی یه چیزایی از دست دادم...

این روزا دارم خودمو از دوستام قایم می کنم...این روزا باید کم کم خودمو عادت بدم به نبودن همیشگی یه دوست خوب که وقتی داشتم دوباره از هم می پاشیدم دستمو گرفت...درسته فاصله ها خیلی زیاد بود،درسته فقط این یاد دادن ها بصورت تایپی بود و هیچ وقت صداشو نشنیدم ولی چیزهای خوبی یادم داد...آروم موندن،آروم شدن و با الطبع آروم کردن اطرافیان...جای ماهی ،بهم ماهیگیری یاد داد...به حرفام گوش کرد،حرفام پیش خودش موند،باهام قاطی شد،مشکل منو انگار مشکل خودش می دونست و ...

درسامو خوب یاد گرفتم و ...

اون الان می خواد بره...تو این روزای آخر ارتباطمو باهاش خیلی کم کردم،دیگه با هم حرف نمی زنیم،من ساکت می مونم،اونم ساکت می مونه...به حضور همیشگیش و هر روزه اش عادت کردم...دلم خیلی براش تنگ می شه...برا جوجو گفتن هاش،برا چونه خاروندناش،برا همه چــی...

فقط امیدوارم هر جا می ره موفق باشه و می خوام بدونه که تا به حال دوستی به این خوبی نداشتم..چه دنیای مجازی چه دنیای واقعی...

دلم خیلی خیلی براش تنگ می شه...

دو ترفند کوچک...

دانلود آهنگ های رایگان از گوگل:

بدین منظور :
وارد موتور جستجوی گوگل بشوید. (
www.Google.com)
اکنون دستور زیر را در قسمت جستجو وارد کنید:
intitle:index.of? Format IRITN
اکنون میبایست پارامترهای جستجو را جایگزین کنید:
در دستور فوق به جای واژه "
IRITN " میبایست نام خواننده مورد نظر را تنها به زبان انگلیسی وارد کنید.
به جای واژه "
Format " نیز بایستی فرمت مورد نظر آهنگ را تعیین کنید.

ترفند کوچک در YAHOO!MAIL

برای استفاده از ترفندهای زیر ابتدا از mail.yahoo.com وارد صفحه Yahoo Mail شوید. سپس ترفندهای زیر را اجرا کنید:

1- آدرسهای مسدود شده
بدین وسیله قصد داریم تا آدرسهایی که نمیخواهیم از جانب آنها ایمیلی برای ما ارسال شود را مسدود کنیم. بدین منظور روی لینک
Options کلیک کنید. در صفحه بعد به Block Addresses بروید. در این صفحه در قسمت Add Block ایمیل فردی را که میخواهید از جانب او ایمیلی برای شما نیاید را وارد کنید تا او بلاک شود. در حال حاضر شما تا 500 نفر را میتوانید مسدود کنید.

2- مشاهده
IP افراد فرستنده ایمیل
بدین وسیله شما میتوانید
IP افرادی که برایتان ایمیل ارسال کرده اند را پس از باز کردن ایمیلشان مشاهده کنید. بدین منظور پس از مراجعه به Options ، به General Preferences بروید. در قسمت Headers گزینه دوم یعنی Show all headers on incoming messages را انتخاب کنید. در پایان روی دکمه Save کلیک کنید. اکنون هر ایمیلی را که در Inbox تان باز کنید در قسمت X-Originating-IP میتوانید IP ارسال کننده را مشاهده کنید.

3- تنظیم تعداد ایمیلهای قرار گرفته شده در صفحه
با استفاده از این ترفند میتوانید تعداد ایمیلهای وارد شده در هر صفحه را تنظیم کنید که در هر صفحه
Inbox جای بگیرد. اگر قصد پاک کردن کلیه ایمیل هایتان را داشته باشید این روش میتوانید کار شما را آسان تر گرداند. برای این کار پس از رفتن به صفحه Options مجدد به General Preferences بروید. حال در قسمت Messages per Page یکی از اعداد 10 ، 25 ، 50 ، 100 و 200 را انتخاب کنید. این اعداد نمایانگر تعداد ایمیلها در هر صفحه است. در پایان دکمه Save را بزنید تا اطلاعات ذخیره شود.

4- نام شما در ایمیلهای ارسالی
ممکن است دوست داشته باشید نام شما در ایمیلهایی که میفرستید یک نام خاص باشد تا نام و نام خانوادگی تان که در ابتدای ثبت نام وارد کرده اید. برای تنظیم نام تان در ایمیلهای ارسالی پس از مراجعه به
Options و سپس General Preferences در قسمت From name یک نام برای خود در نظر بگیرید و با استفاده از دکمه Save تغییرات را ذخیره کنید.