همزاد

~~دست نوشته های یک همزاد ~~

همزاد

~~دست نوشته های یک همزاد ~~

شوقم امشب سر آنست که شاعر بشوم

سجده بر معجزه انداخته، ساحر بشوم

روش دلبریت معجزه میدان است

آه، هرگز نتوانم چو تو ماهر بشوم

به عصایت به خدایت به تو ایمان دارم

یک اشارت بده با دین تو کافر بشوم

کعبه ام سبز نگاه گل مریم، باید...

رخت احرام به تن کرده و زائر بشوم

یک فلک عمق به این عشق زمینی دادی

در هوس غرقم اگر غرق ظواهر بشوم

تازه امروز رسیدم به تو انگار، اما...

باز مقصد بشو تا باز مسافر بشوم

وه چه رویای قشنگی که بخوابم امشب

محو آغوش تو صبح آمده ظاهر بشوم

هی زبان گاز گرفتی که :"نگو، حرف بدیست"

من فدایت چه بگویم چه نه ... آخر بشوم

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:42

خیلی قشنگ بود

بهزاد یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:28

مطالب وبتون عالی بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد